کارگاه آموزشی تولد دوباره

یکی از مشکلات اساسی اطلاعات و دیتاهایی که در زمینه علوم اعصاب ، پزشکی و روانشناسی در دنیای امروز در حال ارائه هست اینه که ما مواجه هستیم با یک دید تونلی و جزئی نگر در هر زمینه‌ای . انسان رو به مانند یک ماشین میبنیم که برای هر پیچش که شل میشود یک آچار باید اختراع شه و اگر میبینین مصرف دارو برای هر اختلال در دنیای امروز این چنین رو به افزایش هست دقیقا بخاطر همین موضوع هست .
انسان یک ماشین با قطعات جدا از هم نیست که بتوان با خرابی هر قطعه سعی در تعویض یا تعمیرش داشت و انتظار داشته باشیم مجدد کار کنه اگر چه در کوتاه مدت شاید جوابگو باشه اما در دراز مدت اتفاقا چرخه معیوب ایجاد شده در زندگی رو بیشتر و بیشتر خواهد کرد .
مواجه و رویت همین چرخه در مدتی که در فیلد درمان کار میکردم باعث شد تا مطالعات و دیدی تونلی که در دنیای پزشکی امروز ایجاد شده رو بار دیگر بازنگری کنم تا متوجه این موضوع بشم که آیا واقعا نگاهی کلی تر رو میشود پیدا کرد که واقعا انسان رو نه به عنوان یک ماشین بلکه به عنوان یک موجود متشکل از ۳ بخش ذهن ، روح و جسم دید. انسانی که دارای این سه بخش است رو نمیشود فقط با یک قرص سردرد سال های سال بدون یافتن علت سر درد که شاید ناشی از خشم فرو خورده ی ۱۰ سال اخیر زندگیش است درمان کرد . این انسان در هر لحظه کل ماهیت وجودیش تحت تاثیر همه این بخش ها هست و اگر انسجام درونی بین این ۳ بخش وجود نداشته باشد هیچ گاه فقط با تاکید روی سلامت یک بخش نمیتوان انتظار داشت بخش دیگر هم سالم شود و سالم بماند ، دقیقا مشابه فردی که به علت استرس زیاد ناشی از کار ناهمگون با رسالت درونیش سال های سال در حال پرخوری هست و در انتها بیماری دیابت به سراغش می آید و یک پایش را از دست میدهد . آیا واقعا قطع شدن پای این بیمار ناشی از دیابت و پر خوری بود یا از استرس زیاد ناشی از کار ناهمگون با رسالت درونیش ؟
ما به این دید میگوییم یک دید کلی نگر که انسان رو نه در لحظه و نه فقط با یک مشکل جسمی بلکه در کل زندگی و با کل ۳ بخش در نظر میگیره .
کارگاه تولد دوباره در واقع با همین رویکرد و متد آموزشی باعث شده که تا به امروز شاهد نتایج درخشان دانشجوهایی باشیم که این مفاهیم رو در ۲۴ جلسه پشت سر گذاشتن و بار دیگر با شناخت خود ، کار روی تله های زندگی ، شناخت سطوح آگاهی و در نهایت بیداری قهرمان درون پس از کنار زدن پرده های ترس در ذهن توانستن تولدی دوباره رو در زندگی تجربه کنن .

همه ی ما کودکانی بودیم هنرمند ،
هر کدام با ذوق و قریحه ای خاص
که به مرور این ذوق خاموش شد
شرط هنرمندی ما تولدی دوباره است .